عوامل مؤثر بر بروز جرم و جنایت
عوامل مؤثر بر بروز جرم و جنایت
نابرابری درآمدی
یکی ازمهمترین عوامل تأثیرگذاربر جرم، نابرابری اقتصادی است. نابرابری اقتصادی عمدتاً از طریق نابرابری درآمدی مورد ارزیابی قرار میگیرد. ازجمله عوامل اثرگذار برای ایجاد پدیده جرم میتوان به نابرابری درآمدی اشاره کرد. زیرا نابرابری درآمدی بیان دهکهای جامعه منجر به ایجاد فاصله طبقاتی شده و افراددهکهای پائین برای پرکردن شکاف طبقاتی از طریق عاملی روانی به نام حسادت دست به جرم میزنند. برای به دست آوردن این شاخص میتوان از ضریب جینی یا نسبت هزینههای خوراکی و غیرخوراکی دودهک آخر نسبت به دو دهک اول به دست آورد.
نرخ بیکاری
یکی از مهمترین و اثرگذارترین عوامل برایجاد جرم پدیده بیکاری است؛ زیرا بیکاری سبب فقر، نابرابری درآمد، مهاجرت، اختلاف خانوادگی و ... میشود؛ البته برخی مطالعات وجود دارد که حاکی از عدم ارتباط یا ارتباط منفی بین بیکاری و جرم میباشد، اما آنچه که بدیهی است این است که افراد هویت خود را در موقعیت کاری که دارند، جستجو میکنند و هرگاه برای تمام افراد جویای کار، شغلی یافت شود، آنگاه انگیزه آنها برای بروز جرم و جنایت کاهش مییابد. نرخ بیکاری عبارت است از، جمعیت بیکار به کل جمعیت فعال (شاغل و بیکار) ضرب در 100 یکی از شاخصهای توسعه یافتگی هر کشوری پایین بودن نرخ بیکاری در آن است.
فقر مطلق
هرچند که نتایج معدودی از مطالعات به عدم وجود رابطه بین فقر و جرم یا حتی وجود رابطه منفی بین فقر و جرم دلالت دارد، اما به عقیده نکارندگان، فقر یکی از مؤثرترین عوامل در بروز جرم است. به این ترتیب که هنگامی که فرد در شرایط سوء تغذیه، عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزشی، عدم وجود سرپناه مناسب برای زندگی و شرایطی مشابه قرار گیرد، به ناچار گزینه فعالیتهای غیرقانونی (ارتکاب جرم) را انتخاب میکند. در ادبیات دینی ما فقر عامل تمام فسادهاست.
فقر به دو صورت فقر مطلق و فقر نسبی بیان میشود: منظور از فقرمطلق آن نوع فقری است که فرد برای به دست آوردن حداقل نیازهای غذایی (حداقل کیلوکالری غذایی) و حداقل نیازهای بهداشتی خود درمضیقه باشد و منظور از فقر نسبی، آن نوع فقری است که فرد، حداقل نیازها راداشته، اما در مقایسه با سایر افرادجامعه فقیر است.
مبنای مطالعه در این پژوهش، فقر مطلق است،زیرا که به نظر میرسد فقر نسبی، همبستگی بالایی با شاخص نابرابری درآمدی داشته باشد و اگر فقر مطلق شاخص قرارگیرد، نتیجه واقعیتری خواهد داد.
صنعتی شدن و مهاجرت
ازجمله عوامل اثرگذار، تغییر سریع روند صنعتی شدن و پدیده شهرنشینی و مهاجرت از روستا و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ است. افراد به واسطه عواملی ماندبیکاری، فقر مالی و آموزشی و ... اقدام به مهاجرت میکنند. زمانی که وارد کلان شهرها میشوند، به واسطه گسترده بودن محیط، احساس آزادی عمل و خود مختاری کرده و به اعمال ناهنجاریهای اخلاقی و جرم روی آورند.
عامل مهاجرت به همراه خود، تنوع فرهنگها، ارزشها و معیارهای اجتماعی متفاوت را دارد و باعث ایجاد فشارهای اقتصادی زیادی درکشور میشود. خالی سکنه شدن برخی از نواحی و بالعکس آن انفجار جمعیتی در برخی از شهرها، کنترل و هدایت امنیتی را دچار اختلال میکند و همین طور موجب ناهمگونی توزیع ارکان اقتصادی میشود که این خود عاملی تشدیدکننده در امر مهاجرت میشود.
تجربه گذشته فرد
چنانچه فردی در گذشته مرتکب جرم شده باشد، به علت پیداکردن چهره منفی درجامعه در بازار کار دچار مشکل میشود و از سوی دیگر، فردمجرم به دلیل پیدا کردن تجربه در اعمال مجرمانه خویش، هزینه اجرایی جرم را برای خودکاهش میدهد. از منظر دیگر به دلیل مداومت برجرم، وجدان اخلاقی فرد نیز کاهش مییابد. بنابراین موارد ذکر شده عواملی هستند که به واسطه تجربه گذشته فرد ایجاد شده و باعث افزایش جرم میشوند.
سطح آموزش
همین طور که میدانیم فقر علمی و آموزشی موجبات ایجاد انحرافات هستند. به گونهای که هرچه سطح آموزش افراد درجامعه بالا رود، از میزان ارتکاب به جرم کاسته میشود.
از بعد دیگر می توان بیان کرد که هرچه سطح آموزش فردی که مستعد به انجام جرم است، بالاتر رود، میزان ارتکاب به جرم بیشتر میشود به عنوان مثال در دنیای کنونی هکرها ازجمله افرادی هستند که با داشتن هوش و سطح آموزشی بالا مرتکب به جرائم اینترنتی میشوند.
بنابراین، بطور حتم نمیتوان بیان داشت که افزایش سطح آموزش علمی میتواند به کاهش میزان جرم منجر شود، بنابراین میتوان عامل رشد سطح آموزشی علمی را همراه با رشد سطح آموزش فرهنگی هم پوشانی کرد به گونهای که با افزایش آموزشهای فرهنگی از طریق بالا بردن اخلاق فردی، در کنار آموزشهای عملی میتوان از میزان ارتکاب افراد به جرم کاست.
همچنین به لحاظ اقتصادی میتوان اذعان داشت که افزایش سطح آموزشی، سطح درآمد فرد را بالا میبرد.
توان پلیسی و قضایی
عوامل دیگری نظیر توان پلیسی و قضایی، احتمال دستگیری، میزان مجازاتها و مواردی مشابه می تواند تحت عنوان عامل بازدارندگی بیان شود. طبیعی است که هر چه توان امنیتی و قضایی در جامعهای بیشتر باشد، اعمال کارهای مجرمانه نیز کاهش خواهد یافت. وجود نیروهای پلیس آموزش دیده و خبره و همین طور ایجاد و اعمال قانونهای روزآمد، متناسب با جرائم میتواند تأثیری منفی بر ارتکاب جرم داشته باشد.
سایر عوامل
خرده عوامل دیگری نظیر عوامل فرهنگی، مذهبی، جمعیتی (هرم سنی جمعیتی و جنسیت)، اختلافات خانوادگی و مواردی مشابه میتوانند ازطریق جابهجایی درآستانه اخلاقی انسان، انگیزه را برای جرم بوجود آورد.