بررسی انگیزههای جرم از دیدگاه روان شناختی
در این دیدگاه برتمامی صفات روانی و ویژگیهای شناختی افراد که باعث میشود، روانشناسان آن رابه عنوان عامل مهمی در شناخت وکنترل رفتار در نظر گیرند اشاره میشود. همانطور که میدانیم کوشش برای پیدا کردن الگوی ثابتی برای یک قاتل، تجاوزگر یا جامعه ستیز کار بیهودهای است. روانشناسانی که در مراکز قانونی کار میکنند بیشتر بر متغیرهای شخصیت افراد تکیه دارند و آن را بهترین عامل درقضاوت بالینی میدانند یا روانکاوان معتقدند، باید ضمیر ناخودآگاه افراد را کاوش کرده و علل ناخود آگاه رفتار جنایی را پیدا کنیم.
در این راستا گرایشی در علوم روان شناسی به نام «روان شناسی جنایی» وجود دارد، روانشناسی جنایی علم مطالعه شخصیت تبهکار و شناخت علل و انگیزه های تبهکاری و نیز شیوههای جامعه پذیری وتجربههای دوران کودکی و محیط زندگی تبهکار و نقش ناخودآگاه او در ارتکاب تبهکاری است. به بیان دیگر روان شناسی جنایی را میتوان «مطالعه علمی رفتار جنایی» و فرآیندهای ذهنی که در ارتکاب جرم نقش دارند، تعریف کرد به رفتار مخالف با قوانین متعارف جامعه «رفتار جنایی» گوشند. رفتار جنایی که با جرم و بزه نیز مترادف است، یک کنش ارادی انسانی است که از شخصی سرزده، زیرا او در موقعیتی قرار گرفته که با درک آن خود را مجاز به ارتکاب آن دانسته است؛ اما این کنش او برخلاف هنجارها و ارزشهای متداول در جامعه است.
همچنین روان شناسان در تحلیل وقوع جرم، از مفهومی به نام اختلال شخصیت ضد اجتماع کمک میگیرند. اصطلاح اختلال شخصیت ضد اجتماع توسط روان پزشکان و اغلب روان شناسان برای مجرمانی به کار برده میشود که در همنوایی باهنجارهای اجتماع شکست خورده اند و به قانون احترام نمیگذارند و رفتارهایی از خود نشان میدهند که به دستگیر شدن آنها منجر میشود.