دعوای کیفری ضرب و جرح شوهر
ضرب و شتم از سوی زوج | دعوای کیفری ضرب و جرح شوهر | کتک زدن زوج
همانطور که بارها مشاهده شده در خانواده ها زوج به دلیل مشکلات زیاد و اختلاف نظر با زوجه و درگیری ومشاجره در نهایت به زد و خورد وکتکاری های می انجامد.از جمله مواردی که زن میتواند در دادگاه اقامه دعوی و نیز شکایت نماید همین مسأله کتک زدن از سوی زوج می باشد آنچه مسلم است در قانون جزا، کتک کاری جرم بوده و مجازات دارد و کسی که مورد ضرب و شتم قرار میگیرد میتواند به دادگاه مراجعه نماید که پس از رسیدگیهای معمول و تأیید پزشکی قانونی، مجرم به پرداخت دیه محکوم میگردد.
توضیح اینکه ماده 1130 قانون مدنی میگوید: «در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود؛» (مفاد ماده مزبور در تاریخ 8/10/1361 توسط کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی به صورت فعلی اصلاح گردیده است).
سیاری از خانومها قصد طلاق و جدایی ندارند ولی از طرفی به دنبال راهی برای اصلاح جدی، ترساندن یا تعهد گرفتن از همسر برای عدم تکرار خشونت هستند. بعضی هم بعد از مدتها متوجه میشوند که راهی برای تغییر همسرانشان نیست و در نهایت تصمیم به جدایی میگیرند. بهترین تصمیم در این شرایط چیست؟! چه طور میتوان از لحاظ قانونی اقدام کرد؟ اگر زن قصد جدایی نداشته باشد ولی فقط بخواهد تعهد بگیرد یا همسرش را بترساند راهی هست؟
جواب این است که بله!! راهی هست! در این تاپیک سعی میکنیم با توجه به تجربهی دوستان نینی سایتی و مطالبی که از منابع مختلف تهیه شده بهترین راه را با جزییات و به زبان ساده بنویسیم. من به عنوان موسس تاپیک تخصص ویژهای در این موارد ندارم و فقط هدفم جمعآوری اطلاعات برای زنانی است که قربانی خشونت هستند و نمیدانند از کجا باید شروع کنند.
در قانون شیوههای مختلفی برای اثبات یک عمل مجرمانه وجود دارد. یکی از اولین و بدیهیترین این شیوهها اقرار است. اقرار یعنی وقتی فردی که از او شکایتی شده و متهم به انجام جرمی خاص است، در مقابل قاضی یا مامور نیروی انتظامی قرار گرفت، با زبان خودش اعتراف کند که جرمی را مرتکب شده و بعد هم اقرار خود را با امضا یا اثر انگشت تایید کند. دلایل و مدارک نیز شیوه دیگری برای اثبات جرم است. علم قاضی نیز از دیگر مواردی است که میتواند وقوع جرمی را اثبات کند. برخی پروندهها که حساسیت بالایی دارند ممکن است قاضی از قسم نیز به عنوان یکی از شرایط اثبات بیگناهی یا گناهکار بودن فردی استفاده کند.
تجربه نشان داده در بیشتر درگیریهای میان همسران، فردی که شکایتی علیه او طرح میشود یا در کلانتری و دادگاه حضور نمییابد یا این که دلایلی بیان میکند تا خود را بیگناه معرفی کند. یکی از رایجترین شیوههای فرار از اتهام ضرب و جرح از سوی همسران این است که مثلا عنوان میکنند طرف مقابل خودزنی کرده است. ممکن است چنین افرادی عنوان کنند برای صحبت کردن با طرف مقابل خود به خانه یا محل کار او آمده بودند که طرف مقابل به او حمله کرد و او را مورد ضرب و جرح قرار داد و او نیز مجبور به دفاع از خود شد و از صحنه فرار کرد. در چنین مواردی است که شهادت شهود اهمیت مییابد و اگر شهادت فرد یا افرادی ضمیمه پرونده باشد، این مساله سبب تسریع در تشکیل پرونده و رسیدگی به شکایت میشود. شهود نیز در چنین پروندههایی شرایط خاصی را دارند. معمولا دعواهای زن و شوهر در محیط بسته خانه شکل میگیرد و ممکن است بجز فرزندان یا بعضی از اعضای خانواده، فردی شاهد آن نباشد. آیا در چنین مواردی شهادت فرزندان میتواند مورد قبول دادگاه واقع شود؟ آیا همسایهها به صرف شنیدن صدای دعوای زن و شوهر میتوانند با حضور در کلانتری یا دادسرا شهادت دهند که یکی از طرفین مورد ضرب و جرح دیگری واقع شده است؟ آیا شهادت پرستار یا نگهبان خانواده میتواند در نظر دادگاه موثر واقع شود؟ کامبیز خاکدوست در پاسخ به این موارد ابتدا به تشریح برخی شرایط شهود در قانون میپردازد و میگوید: «مطابق قانون آیین دادرسی مدنی شهادت شهود شرایط خاصی دارد. شهادت یعنی این که فردی عنوان کند من شاهد و ناظر اتفاقی بودهام. ممکن است درگیری میان همسران در راهپله خانه رخ دهد و همسایهها عینا شاهد آن باشند. این نوع شاهد یک شاهد عینی است، اما گاهی در منزل بسته است و شهود فقط صداهایی از داخل خانه میشنوند. این شنیدهها نیز میتواند در پرونده ثبت و ضبط شود و مقام رسیدگیکننده قضایی به عنوان اماره به این مطالب توجه نشان میدهد. اماره شهادتی است که ارزش آن کمی از شهادت پایینتر است. در چنین مواردی شهادت فرزندان، خدمتکار، نگهبان، همسایگان و... مورد قبول است و حتی اگر یک نفر شاهد وجود داشته باشد نیز دادگاه این شهادت را ثبت و به آن توجه نشان میدهد.»
البته باید به این مساله توجه داشته باشید که مثلا اظهارات شهود نباید از نظر زمان، مکان و ساعت با هم متفاوت باشند یا نباید در اظهارات آنها تناقض وجود داشته باشد، زیرا در این صورت این اظهارات از سوی متهم پرونده مورد اعتراض قرار میگیرد و در نتیجه ممکن است قاضی پرونده قرار منع تعقیب برای متهم صادر کند. مثلا اگر یکی از شهود عنوان کند ساعت 10 نیمه شب صدای جر و بحث شنیده و دیگری عنوان کند ساعت 2 نیمه شب صدای جر و بحث شنیده، این مساله به عنوان تناقض مورد توجه مقام رسیدگیکننده واقع خواهد شد و در رد شکایت تاثیر خواهد داشت.
وقتی از این وکیل دادگستری میپرسم که آیا صدا و فیلم ضبط شده توسط تلفن همراه و دوربینهای فیلمبرداری در چنین مواردی مورد قبول مقام رسیدگیکننده است یا خیر، پاسخ میدهد: «اصولا در محاکم دادگستری مبحث استفاده از صوت و تصویر و استناد به آن مورد قبول نیست و قانونگذار به عنوان دلیل به چنین مواردی توجه نکرده است، اما از این موارد باز هم به عنوان اماره میتوان استفاده کرد و اگر این فیلم یا صدا اصالت داشته باشد میتواند مورد توجه دادگاه قرار گیرد. دلیلی که باعث شده قانونگذار این موارد را نپذیرد، این است که اصالت صوت و تصویر همیشه کشف نمیشود و به همین دلیل نمیتوان به آن توجه کرد. از طرفی ممکن است این تصاویر و اصوات ساختگی باشد، اما اگر اصالت این موارد در دادگاه ثابت شود میتواند مورد توجه واقع شود و در این مورد در صورت اعتراض متشاکی، شاکی میتواند از دادگاه تقاضای بررسی اصالت صدا و تصویر را مطرح کند.