بحث دربارهی «هویت ملی ایرانیان» به یکی از بحثهای دانشگاهی و رسانهای تبدیل شده، برخی برآن هستند، هویت ملی ایرانیان برخاسته از رسوم و فرهنگ ایرانی است، نظر دیگر هویت ملی ایرانیان را یک هویت «دو پاره» که مرکب از «فرهنگ اسلامی» و «فرهنگ ایرانی» است میداند، نظر سوم مقّوم و معّرف هویت ملی ایرانیان معاصر را، «اسلام» میداند.
بحث دربارهی «هویت ملی ایرانیان» در دههی اخیر به یکی از بحثهای دانشگاهی و رسانهای متداول تبدیل شده است. مسأله اصلی که همواره مورد مناقشه و جدال واقع شده این است که «معّرف» و «مقّوم» هویت ملی ایرانیان چیست؟! هویت ملی ایرانیان از چه اجزاء و عناصری تشکیل شده است؟ به عبارت دیگر، ایرانیان را میباید به چه مقوله یا مقولاتی شناخت؟
در پاسخ به این پرسش، چند نظر مطرح شده است:
- برخی برآن هستند هویت ملی ایرانیان برخاسته از رسوم و فرهنگ ایرانی است که در ایران پیش از اسلام ریشه دارد. ایران دارای یک پیشینهی تاریخی و فرهنگی بسیار کهن است که مستقل از اسلام، ادیان و فرهنگ بیگانه است. این پیشینهی تاریخی و فرهنگی مشترک میتواند سازنده هویت ملی ایرانیان باشد.
- نظر دیگر- که البته شایعتر است- این است که هویت ملی ایرانیان یک هویت «دو پاره» است که مرکب از «فرهنگ اسلامی» و «فرهنگ ایرانی» است. ایرانیان بخشهایی از هویت خود را از اسلام برگرفتهاند و بخشهایی را از فرهنگ ایران. هویت ایرانیان، محصول همنشینی یا ترکیبی از هر دو است. در حالت همنشینی، این دو فرهنگ در عرض یکدیگر قرار دارند و یک مجموعه موزائیکی را ساختهاند. اما در حالت ترکیب، این دو با یکدیگر ممزوج و متحد شدهاند و مقولهای جدید با عنوان «اسلام ایرانی» را پدید آوردهاند.
- نظر سوم این است که مقّوم و معّرف هویت ملی ایرانیان معاصر، «اسلام» است و هیچ چیز دیگر در عرض و در کنار آن، تعیینکننده و سازنده نیست. ایرانیان تنها به بخشها و پارههایی از «فرهنگ ایران پیش از اسلام» وفادار ماندهاند که مورد تأیید «اسلام» بوده یا دست کنم تعارض و تضادی با آن نداشته است. به عنوان مثال، آیا میتوان پذیرفت که چنانچه «جشن عید نوروز» مورد تأیید «اسلام» قرار نمیگرفت، بازهم با اقبال ایرانیان روبرو میشد؟! روشن است که پاسخ منفی است. ایرانیان در طول تاریخ نشان دادهاند که آنچه برای آنها اصالت دارد و معیار و ملاک گزینش قلمداد میشود، اسلام و آموزهها و ارزشهای آن است و استفاده از تجربههای فرهنگی خود یا دیگران را در چارچوب آن میپذیرند.
مخاطب محترم توجه دارد که این بحث یک بحث فراگیر و دامنهدار است و پرداختن به آن و پاسخدهی منطقی به آن، مستلزم مجال مفصلی است. در اینجا نگارنده تنها سعی میکند از طریق طرح یک پرسش و تأمل دربارهی آن، مخاطب را به این سوی این نتیجه سوق دهد که کدام یک از سه نظر یاد شده، صحیح و روا هستند.
پرسش یاد شده این است که ایرانیان در طول سدههای اخیر، با کدام بخش از «سرمایه فرهنگی» خود به جنگ مهاجمان خارجی یا ستیز با ظالمان داخلی رفته است؟! پاسخ این پرسش، گره از معمای ما میگشاید؛ زیرا تنها آن بخشی از فرهنگ که فعال و مولد و زنده است میتواند در مقام حماسهسازی و مبارزه به کار آید و منشأ اثر شود و بخشهای مرده و ضعیف و به تاریخ سپرده شده فرهنگ، دیگر قادر به تولید انگیزه و روحیه مقاومت و پایداری نیستند.
با این فرض، به سراغ چند واقعهی کلیدی میرویم: انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و دفاع مقدس در طول سالهای 1358-68. در این دو واقعهی مهم و تاریخساز، کدام یک از بخشهای فرهنگی ایرانیان به عرصه آمدند و کارساز شدند؟ روشنفکران و علما و مردم، به کدام یک از بخشهای فرهنگی تکیه کردند و در پی تبلیغ و انتشار آن برآمدند؟! آیا رسوم ایرانی و چهرههای اسطورهای این فرهنگ از قبیل کوروش، داریوش، رستم، سیاوش، آرش و ...، در تودههای مردم تولید حماسه و نشاط اجتماعی کردند یا ارزشهای اسلامی و چهرههای آسمانی و حقیقی آن همچون پیامبر اکرم(ص)، امام مهدی(عج) و ...؟!
برای پاسخ دادن به این پرسش کافی است به شعارهای سرداده شده از سوی تودههای مردم ایران در سراسر کشور در طول سالهای 1342-57 که نهضت اسلامی به طول انجامید بنگرند و تا تأمل کنید که در دفاع مقدس، عملیاتهای نظامی چه نامهایی داشت، چه ادعیهها و مناجاتهایی قرائت میشد، در وصیتنامهها به چه مضامین اشاره میشد، چه پیشانیبندها و پرچمهای در میان بود، چه سرودها و نوحههایی خوانده میشد و ... . تردیدی وجود ندارد که هیج عنصری از فرهنگ ایران پیش از اسلام و آداب و رسوم و ارزشهای آن در هیچ یک از این دو واقعه، حضور و مدخلیت نداشته است. سؤال این است که اگر ایران پیش از اسلام و ارزشها و منادهای آن در هویت ملی ایرانیان معاصر وجود و تأثیر دارد، چرا اثری و خبری از آنها در وقایعی سرنوشتسازی از این دست در میان نیست؟!
واقعیت غیرقابل انکار این است که تودههای مسلمان و مؤمن مردم ایران، تنها و تنها با تکیه بر فرهنگ و ارزشهای اسلامی در مقالب رژیم طاغوت ایستادند و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. رهبر آنها، یک «مرجع تقلید» وطبقه پیشرو و هدایتگر آنها، «روحانیت شیعه» بود. در جنگ تحمیلی نیز همین فرآیند تکرار شد. بنابراین، جوهره اصلی هویت ملی ایرانیان، «اسلام» است نه نژاد، زبان و تاریخ و رسوم و مقولات دیگری از این قبیل.
مهدی جمشیدی
۲۸ تیر ۹۰ ، ۱۹:۲۸