قیمومیت
قیم اتفاقی
در مواردی که تعقیب جرم موقوف به شکایت متضرر از جرم است، اگر متضرر از جرم صغیر و ولی یا قیم نداشته باشد، دادستان مکلف است طبق قانون برای صغیر قیم معین کند و هرگاه تعیین قیم موجب فوت وقت یا وارد شدن ضرر و زیان به صغیر شود، دادستان تا تعیین قیم موقتاً کسی را به عنوان قیم اتفاقی تعیین میکند.
عزل قیم
مواردی که قیم معزول میشود عبارتند از: 1ـ اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت است (امانتدار نیست) یا این صفت از او سلب شود.
2ـ اگر قیم مرتکب جنایت یا یکی از جنحههای ذیل و به موجب حکم قطعی محکوم شود:
سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب.
3ـ اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی علیه را اداره کند.
4ـ اگر قیم ورشکسته اعلام شود.
5ـ اگر عدم لیاقت یا توانایی قیم در اداره اموال مولیعلیه معلوم شود.
6ـ هرگاه معلوم شود که قیم از روی عمد مالی را که متعلق به مولی علیه بوده جزو صورت دارایی او قید نکرده یا سبب شده است که آن مال در صورت دارایی مذکور قید نشود، مسئول جبران هرگونه ضرر و زیانی خواهد بود که از این حیث ممکن است به مولی علیه وارد شود.
به علاوه در صورتی که عمل مذکور از روی سوء نیت باشد، قیم معزول خواهد شد.
7ـ در صورت وجود دلایل موجه، دادستان میتواند از دادگاه تقاضا کند که از قیم تضمینهایی راجع به اداره اموال مولی علیه بخواهد.
تعیین نوع تضمین به نظر دادگاه است. هر گاه قیم برای تعیین نوع تضمین حاضر نشد، از قیمومیت عزل میشود.
8ـ قیم باید لااقل سالی یک مرتبه حساب تصدی خود را به مدعیالعموم یا نماینده او بدهد و هرگاه در ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه دادستان حساب پس ندهد، به تقاضای وی معزول (برکنار) میشود.
نکته:
ـ در موارد مربوط به قصور (کوتاهی) قیم در تربیت و نگهداری مولی علیه یا ندادن هزینه او، دادستان میتواند در این مورد به دادگاه مراجعه کند. دادگاه نیز پس از رسیدگی دستور مناسب میدهد.
در صورتی که قیم دستور دادگاه را درباره تربیت و مواظبت از مولی علیه یا پرداخت هزینه او اجرا نکرد، دادستان به لحاظ «سلب امانت»، عزل او را درخواست خواهد کرد.
هرگاه زن بی شوهری که به عنوان قیم تعیین شده است (ولو مادر مولی علیه) شوهر اختیار کند، باید مراتب را در مدت یک ماه از تاریخ انعقاد نکاح (ازدواج) به دادستان حوزه اقامت خود یا نماینده او اطلاع دهد.
در این صورت دادگاه یا نماینده دادستان میتواند با رعایت وضع جدید آن زن، تقاضای تعیین قیم جدیدیا ناظر یا این که تقاضای عزل او را کند.
خروج از تحت قیمومیت
با از بین رفتن دلیلی که موجب تعیین قیم شده، قیمومیت رفع میشود. دلیل تعیین قیم نیز صغر، جنون یا عدم رشد است.
خروج از قیمومیت را ممکن است خود مولی علیه یا هر شخص ذینفع دیگری تقاضا کند.
تقاضانامه ممکن است مستقیماً یا توسط دادستان حوزهای که مولی علیه در آنجا سکونت دارد یا نماینده او به دادگاه عمومی (خانواده) همان حوزه داده شود.
مدعیالعموم (دادستان) یا نماینده او مکلف است قبلاً نسبت به رفع علت، تحقیقات لازم را به عمل آورد و سپس براساس نتیجه حاصل از تحقیقات، در دادگاه اظهار عقیده کند.